دل بگسل از جهان که جهان پایدار نیست


واثق مشو به او که به عهد استوار نیست

در طبع روزگار وفا و کرم مجوی


کین هر دو مدتی است که در روزگار نیست

رو یار خویش باش و مجو یاری از کسی


کاندر دیار خویش بدیدیم یار نیست

نومید شو ز هر که توانی و هرچه هست


کامیدهای باطل ما را شمار نیست

عطاروار از همه عالم طمع ببر


کاندر زمانه بهتر ازین هیچ کار نیست